مروری بر فیلمهای پوری بنایی به مناسبت زادروزش
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۴۴۲۹۶
جمعه ١٩ مهرماه پوری بنایی وارد هفتاد و نهمین سال زندگی اش شد. بازیگر پر کار و پر افتخار سینمای ایران که از ٢٣ سالگی پس از بازی در اولین فیلمش عروس فرنگی به مدد توانمندی هایش بازی در انبوهی از نقش های متنوع سینمایی را تجربه کرد. پوری بنایی در طول فعالیت سینمایی اش آنقدر مقبولیت داشت که در تعدادی از مهمترین محصولات مشترک سینمایی ایران در جهان بازیگر نقش اصلی باشد، آنقدر خوش شانس بود که در پرتماشاترین اثر جریان ساز سینما (قیصر) نقش اصلی زن را داشته باشد، آنقدر محبوبیت داشت که سالها با شماری از بهترین ستارگان مرد سینمای ایران همبازی باشد و آنقدر اهمیت داشت که تا آخرین فیلمهایش در نقش اصلی زن ظاهر شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نقش های روستایی، کولی و جنگی و تاریخی او آثاری دیدنی است: نقش شیرین دختری در قبیله کولی ها(خشم کولی)، ریحانه زن کولی متهم به بدقدمی(قایقرانان)، لیلا همسر مرد ساده دل روستایی(زبون بسته)، مریم فرزندِ مادری "خون بها” در ایل لرستان(میراث)، فرشته دختر خان (دزد سیاه پوش)، صفورا دختری که باعث شهرت جوان خوش آواز روستایی می شود(ملاممدجان)، مَلک دختری که با نامزدش علیه قوای بیگانه می جنگد(سرزمین دلاوران)، گلنسا دختر قبیله که در قرعه کشی برنده سفر به پاریس می شود(گلنسا در پاریس) و همچنین نقش آفرینی در نقش همسر مردی که سالها علیه قوای بیگانه متجاوز به ایران مبارزه کرد(عاصی)، زنی که علیه ددمنشی های حاکمی زورگو ایستاد(فرزند شمشیر) و زنی که در کشاکش نبرد قشون و افرادی که در پی گنج هستند سرگردان شد(زنبورک).
نقش آفرینی های او به عنوان زنی در خانواده ای رو به فروپاشی هم قابل توجه است: برای نمونه نقش پوری همسر جوانی ثروتمند و عیاش(گرداب گناه) و عفت همسر و مادر خانواده ای رو به سقوط(پشت و خنجر)از طرفی نقش های او به عنوان زنی در خانواده ای اشرافی و ثروتمند هم جذاب و ماندگار است: نقش ماندانا دختری اشراف زاده که علی رغم مخالفت پدر دل در گرو جوانی از طبقه پایین جامعه دارد(من هم گریه کردم)، مریم دختر بزرگ خانواده ثروتمندی که پدرش او و دو خواهرش را برای پسر دوستش در نظر گرفته(دیوار شیشه ای)، مهناز دختر ثروتمندی که جوان آس و پاسی برای اخاذی وارد زندگی او می شود(یک خوشگل و ١٠٠٠ مشکل)، مریم همسر یک وکیل درستکار و نوه یک کارخانه دار(جدایی)، مریم خواهرزاده یک کارخانه دار( دنیای آبی)، مریم همسر مدیرکارخانه(رسوایی)، مهتاب دختر رییس کارخانه(مردی از اصفهان)، مریم دخترِ رییس حسابدار شرکتی که سرقتی را گزارش می دهد(یک جو غیرت) و همچنین نقش همسر فداکار مهندس جوانی که سرمایه خود را وقف ساخت بناهای مسکونی مدرن می کند (قلبهای طلایی).
آثاری از او نیز به چالشها و روابط دختر و پدر بازمی گردد: نقش پروانه دختری که بی اعتنایی پدرش به زندگی، دردسرهایی برای او می آفریند(پدرکه ناخلف افتد) و ژاله دختری که با پدرش در خانه ای پر ماجرا زندگی می کند(خوشگله).برخی از مهمترین نقش های او پیرامون رقابت عشقی دو جوان بر سر دختر مورد علاقه شان است(اقدسِ کوچه مردها)، (نازیِ برای که قلبها می تپد)، (لعیا قصاص)، (میهنِ مردان سحر)،(ریحانهِ قایقرانان) و(غزلِ غزل) از جمله این نقش آفرینی هاست.
بازی های او در دو نقش متفاوت و همزمان هم تحسین برانگیزاست: نقش پونه و ژاله دو خواهر دوقلو(رودخانه وحشی)، نرگس و زهره همسر و دختر نگهبان درستکار یک کارخانه (شهر گناه) و گلبانو و حوریه زن و دختری که مورد هتک حرمت قرار گرفته اند(شیربها) از جمله این نقشهاست.برخی از نقشهای او به مسایل مربوط به طلاق و خیانت اشاره دارد: پروین زنی که به همسرش می آموزد خیانت رفتار درستی نیست(خوشگذران)، نقش همسری که سه طلاق شده(زن یکشبه) و نقش همسر مردی چهارزنه(عیالوار) هم از این دست نقشهاست.چند نقش او نقش دخترانی است که در مظان اتهامِ پاکدامنی قرار دارند: نقش گُلی دختری پاکدامن( زیربازارچه) و رعنا مادری سختکوش(علی سورچی) هر دو از جمله اینگونه از نقشهاست.
پوری بنایی بارها در نقش دختری فریب خورده هم خوش درخشیده است: نقش سیما دختر فریب خورده خوش قلب(سرنوشت) و گیتی دختر فریب خورده ای که سعی در جبران گذشته دارد(جاده تبه کاران) اینگونه اند.در کارنامه او نقشهای جالب دینی و مذهبی هم هست: نقش مریم دختری که به نوجوانان آموزش قرآن می دهد(بیگانه) و نقش دختری عازم زیارت مشهد که در دل کویر راه گم می کند(جهنم+من)البته او نقش کارآگاه و پلیس را هم در کارنامه اش دارد: فریده کارآگاهی زبده(دزد شهر) و همچنین نقش پلیسی وظیفه شناس(مردی در قفس)؛علاوه بر این طبقه بندی پوری بنایی تک نقشهای متنوع دیگری هم در کارنامه بلند بالای خود دارد:نقش سکینه همسرِکارمند چشم چرانی که عازم ماموریت دولتی به فرنگ است(قربون زن ایرونی)، مهتاب همسرِ مردی که از سوی برادرش آسیب دیده و ندانسته با سرباز وظیفه ای ازدواج می کند(سرباز)، مهری زنی که تصادفا با مرد گل فروشی همراه می شود(مهر گیاه)، جمیله که با نامزدش برای کمک به مهار آتش سوزی چاه های نفت راهی جنوب می شود(آتش جنوب)، مریم سرپرست خانواده ای پرجمعیت که برای سروسامان دادن به زندگی اش دست به سرقت می زند(مریم و مانی)، رعنا دختری که آرزوی داشتن قایق موتوری او را راهی استانبول می کند(خانم دلش موتور می خواد)، شهلا مادری مستاصل( یک قدم تا بهشت)، ماریا عروسی فرنگی(عروس فرنگی)، مینا خواننده ای مشهور(مرخصی اجباری)، شراره دخترعمویی دلسوز(حاتم طایی)، آذر دختر خدمتکارِ نابینا (خداحافظ تهران)، اعظم همسر جوانی انتقامجو(قیصر)، پروین دختری عیاش و خوشگذران(قفس طلایی)، اشرف دختر نجیبی که قصد تجاوز به او دارند ولی او خود را می سوزاند(نانجیب) و همچنین نقش دختری که تبه کاران او را ربوده و به اروپا می برند(دوردنیا با جیب خالی)، نقش همسر مردی در دام قاچاقچیان(موطلایی شهر ما)، نقش نامزدی به قتل رسیده(قهرمانان) نقش نامزدی درست کردار(وسوسه شیطان)، نقش خواهر مرد فرصت طلبی که راه و رسم مبارزه جاهلی را به پهلوانی روستایی می آموزد(تنها مرد محله). پوری بنایی گرچه چهار دهه از نقش آفرینی محروم بود اما حاصل تلاش هایش در طول یک عمر دستاورد هنری بسیار متنوع، درخشان و دیدنی است. او در اغلب ژانرهای فیلمهای فارسی دورانش ظاهر شد و نشان داد تا چه حد می توان جلوی دوربین راحت و مسلط، بازی بازیگر را به زندگی روزمره نزدیک کرد. برچسب ها: زادروز ، پوری ، بنایی
منبع: خرداد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۴۴۲۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرار زن جوان از دست مرد شیطانصفت | مرا به بیابانهای اطراف شهر کشاند و...
به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۹ ساله که مدعی بود فریب مردی شیطانصفت را خورده است، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهد گفت: پاییز سال ۸۷ بود که به همراه مادرم سوار خودروی شخصی مسافربر شدیم. بین راه راننده که مدام از آینه جلو به من نگاه میکرد ناگهان روی ترمز کوبید و مرا از مادرم خواستگاری کرد. من هم که آن زمان جوانی خام و بیتجربه بودم با این رفتار راننده بلافاصله عاشق شدم و به طور پنهانی با او ارتباط برقرارکردم.
من و حامد در نهایت با هم ازدواج کردیم ولی خیلی زود متوجه شدم او دست بزن دارد و با هر بهانه کوچکی مرا کتک میزد. با وجود این چارهای جز سوختن و ساختن نداشتم چراکه وضعیت اقتصادی خانوادهام بسیار ضعیف بود و نمیتوانستم دوباره به خانه پدرم بازگردم.
بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زنهای غریبه گرفتم پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکسهای زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده استحامد شبها دیر به خانه میآمد و درگیر مواد افیونی هم شده بود. حالا دیگر نهتنها هیچگونه عشق و محبتی بین ما وجود نداشت، بلکه او نمیتوانست مخارج زندگی را هم تامین کند. در این شرایط پسرم نیز به دنیا آمد و من برای هزینههای پزشکی و مخارج روزانه دچار مشکل شده بودم. به همین دلیل دیگر چارهای جز طلاق برایم باقی نماند و مجبور شدم پسرم را به پدرش بسپارم و از او جدا شوم.
وقتی به خانه پدرم برگشتم، هیچگونه حمایت مالی نداشتم. این بود که به یکی از شرکتهای خدماتی و نظافتی مراجعه کردم و آنها مرا برای نگهداری از یک زن کهنسال معرفی کردند. در همین روزها مادرم به دلیل ابتلا به بیماری کرونا جان سپرد و یک سال بعد هم پدرم را به دلیل کهولت سن از دست دادم.
در شرایط اسفباری قرار گرفته بودم که پسر بزرگ پیرزن پیشنهاد کرد در خانه آنها سکونت داشته باشم و به طور شبانهروزی از مادرش پرستاری کنم. من هم خیلی زود پیشنهادش را پذیرفتم، ولی او چند روز بعد از من خواست برای آن که در منزل آنها راحت باشم، به عقد موقت او دربیایم. با آنکه یعقوب همسر و فرزند داشت، به ناچار پذیرفتم تا سرپناهی برای خودم داشته باشم. اما ۳ ماه بعد از این ماجرا پیرزن فوت کرد و فرزندانش نیز منزل ارثیهای را فروختند.
در این وضعیت من دست به دامان یعقوب شدم و از او خواستم خانهای برای من اجاره کند تا با هم زندگی کنیم. اما او مرا به همراه لوازم شخصیم از خانه بیرون انداخت و مدعی شد مدت زمان عقد موقت به پایان رسیده است و دیگر هیچ تعهدی به من ندارد.
دیگر تنهاتر از همیشه بودم و جا و مکانی هم برای زندگی نداشتم. این بود که به یکی از پارکهای مشهد رفتم تا شب را در آن جا سپری کنم. در همین حال مردی به من نزدیک شد و ادعا کرد مکانی برای اقامت شبانه من دارد. من هم به خاطر نادانی و غفلت پیشنهادش را پذیرفتم و سوار خودرویش شدم تا به خانه او بروم ولی آن مرد مرا از یک جاده خاکی به بیابانهای حاشیه شهر برد و قصد تعرض به مرا داشت که تصمیم گرفتم فرار کنم ولی او خودرو را خاموش کرد و با گرفتن کیف و لوازم شخصیم مرا در تاریکی شب در بیابانها رها کرد و گریخت.
من هم نتوانستم به خاطر تاریکی هوا شماره پلاک خودرو را یادداشت کنم. مدتی در کنار جاده سرگردان بودم تا اینکه خودرویی از راه رسید و خانوادهای مرا سوار کردند و به شهر آوردند. اکنون نیز به کلانتری آمدهام تا از آن مرد شیطانصفت شکایت کنم.
با صدور دستوری از سوی سرهنگ علی ابراهیمیان (رئیس کلانتری شهید نواب صفوی مشهد) تحقیقات پلیس درباره ادعاهای این زن جوان آغاز شد.
کد خبر 849567 برچسبها خبر مهم سارق - سرقت ازدواج - طلاق حوادث ایران